زندگی من احمد

ساخت وبلاگ
سلامایام به کام!اون چیزی که خیلی غیرمنتظره بود و فکرش رو نمی کردم جا به جایی ام به شعبه دیگه بود. البتهاین روال همه بانک هاست ولی روی 2 سال انتظارش و نداشتم.به هر حال حدود 1 هفته و چند روز قبل رفتم شعبه جدید و طبق معمول با توجه به اینکه هیچکی ونمی شناختم روزای اول یکم سخت میگذرن.چون بایدخودت رو با فضای کار ادما و جو و محیط جدیدوفق بدی و این سوئیچ شدن یکم روزای اول سخته.اما خدا روشکر دیگه روتین شدم و دارم یواش یواش ارتباطم شکل میگیره.تابستون هم داره تموم میشه و کم کم میریم برای 6 ماه دوم سال. چقدم سریع گذشت لامصب تاچشم بهم میزنی میبنی سال داره تموم میشه و هی پیرتر میشیم.از یکی دو ماه دیگه دوتا قسط سنگینم تموم میشه و یه نفسی میکشم البته اگه برای خودم چالهنکنمهمیشه تو تابستون چشم ها حالت خشکی بهشون دست میده و یا خارش دارن یا سوزش که تادست بهیشون میزنم بیشتر بهم میریزن. نمیدونم این مشکل رو چطوری حلش کنم.یادم وقتی پسر خونه بودم یه سری اهنگای قدیمی خارجی که روی نوارکاست داشتم از طریق کابلریختم روی لبتاپ و الان دارم گوش میدم و اهنگاش همه اش یاداور خاطرات روزهای نوجوانی ام هس.یادش بخیر تو چه دنیا و عالمی بودیم و ادم هر قدر که بزرگ میشه چقد نگاهش به زندگی عوضمیشه.اگه بچه کوچک نداشتیم پیاده روی اربعین رو میرفتم ولی با بچه سخته و نمیشه باهاش جایی رفتخصوصا اینکه حرف هم نمیزنه و غذا و خوراک خاص خودش رو داره.هر وقت مسافرت نصف بیشتر فضای ماشین میشه وسایلشبعد از یکسال رفتم سونو و دکتر گفت کبدش چرب نیس و این خبر خوبی بود اما نمی دونم چرا همچنانانزیم های کبدی ام بالاس و باید یه دکتر گوارش برم ببینم چیه و درمانش کنم.سعی کنین هرزگاهی چک اپ بدین و کلا وقتی جلوی بیماری ها رو زود بگیرین سریع خوب م زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 63 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1402 ساعت: 23:28

سلاممشغله و شیطنت های مهرسا و تنبلی خودم باعث میشه کمتر بتونم بیام پای لبتاپ. الانم خوابه وگرنه به زور میومد بغلم رو کیبورد بزنه و بازی کنه!ماه رمضون هم تموم شد ولی امسال مریض شدم و چند روزی خونه افتادم و به زور امپول و سرمحالم بهتر شد ولی خب چند روزی هم نگرفتم و باید تو طول سال بگیرم.عید فطر هم که خونه بودیم ولی هفته پیش 4 روزی رفتیم سمت گلستان و چند شهر رو گشتیم وبرگشتیم. خیلی طبیعت قشنگی داره و خیلی نسبت به مازندران خلوت تر هست. خودمون که تو یک روستا سمته مینودشت بودیم و از اونجا ترکمن صحرا و علی اباد و گنبد و ...رفتیمواسه خرداد هم میخوام برم سمت جلفا ولی اگه رییس بزاره!!!باید کم کم روش کار کنم و راضی اش کنمیکسال قرارداد خونه مون هم رسیده با اینکه میخوام برم بگردم ببینم جای بهتری پیدا میشه یا نه اما نرفته میدونم و میشنومم که مسکن چه وضعیت افتضاحی داره و اجاره و رهن خونه سر به فلککشیده و کمر شکن.دیشب مراسم جشن نامزدی بچه داداشم بود و خداروشکر به نظر میاد پسر خوبی باشه و انشا...تو پاییز مراسم شون میگیرن و میرن سرخونه زندگی خودشون.واسه زمین باید یه سر برم شمال ولی فعلا که دارم پشت گوش میندازم ولی اونم یک اخر هفته بایدبرم واسه دیوار کشی اش.چند روز پیش رفته بودیم اجرای خنده حسن ریوندی. خدا لعنتش کنه چقد از دستش خندیدم. احتمالاسری بعد هم برم واسه 2 ساعت خنده واقعا ارزش داره.هوا کم کم داره گرم میشه و موقع اب پز شدن همه مون داره میرسه البته ما که به احتمال زیاد ساعتکاری مون میشه 6 تا 1 و زودتر برمیگردیم. البته من که راضی ام زودتر برم و زودتر بیام حداقل عصرش به کارهای روزمره مون میرسیم.هر روز ساعت 5 تا 6 میرسیم و دیگه حس و حال هیچ کاری نمی مونه. زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 54 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 14:33

سلامبارون بهاری خیلی جذابه. امروز که با ماشین رفته بودم سرکار برگشتنی زیر بارون شدید میومدم البتهخوب شد با موتور وگرنه خیس اب میشدم. از وقتی که گفتن ساعت 6 باید بریم منم با ماشینمیرم چون طرح اصلی شروع نشده و میتونم از داخل شهر برم سرکار.یکی از جاهایی که تو ذهن مون بود بریم تبریز و جلفا بود که تو تعطیلات هفته قبل برای چند روزی رفتیمهمیشه سفرها پر از خاطره های خوبی هست که همیشه برای ادما می مونه. از دیدن شهر و مکانهایجدید و قشنگ تا اتفاقات جانبی! مثل ما که جا رزرو کردیم ولی از بس کثیف بود لغو کردیم. یه شهر دیگهجا رزرو کردیم و با اشتباه سایت به جای اتاق 2 نفره اتاق 3 نفر برام گرفت البته هزینه اش رو خودش دادشهر کلیبر خیلی سرسبز و قشنگ بود و جاده مرزی در کنار رود ارس فقط افسوس داشت. سرزمینی بهاون زیبایی رو از دست دادیم. در نهایت هم شهر جلفا و گشت و گذار تو شهر و خرید.پرسپولیس هم استقلال رو برد و هتریک قهرمانی کرد. امسال خیلیییی حال داد و جزو قهرمانی های بهیاد موندنی شد و همیشه تو خاطره هامون می مونه.قرارداد خونه مون هم ماه بعد میرسه که خداروشکر بابت تمدیدش مشکلی نداریم و صاحب خونه مون هممایل هست که تمدیدش بکنیم. با مستاجر خودمم صحبت کردم که با افزایش اجاره تمدید کنیم.مهرسا روز به روز داره بزرگتر میشه و دندون هاش دارن کامل میشن فقط حرف نمی زنه و لال موندهاما اینقدر شیرین هست که زود به زود دلمون براش تنگ میشه و از خونه میایم از دیدنش لذت میبریم و خستگی از بدن مون بیرون میره.درخواست دادم برم ستاد ولی چون نیرو ندارن جایگزین من کنن مثل همیشه مخالفت می کنن.البته این جایی که هستم جزو جاهایی هست که خیلی راضی هستم و با خیال و اعصاب راحت میرم سرکارماه بعد حتما باید یه روز برم شمال برای دیوا زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 53 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 14:33

سلامدیروز 5امین سالگرد ازدواج من بود و چقدر این مدت برامون زود گذشت کلا زندگی خیلی تند تند دارهمیره جلو مخصوصا برای ماهایی که از 30 سالگی رد شدیم و کم کم رو به شیب پایانی زندگی داریمنزدیک میشیم.البته سالگرد امسال درگیر یه ماجرای تصادفی شدیم که انشا... هر چه زودتر بخیر بگذره. فعلا بجایهر چیز دیگه ای حواس مون معطوف همین فضیه اس!خونه مون رو برای یک سال دیگه تمدید کردیم و فعلا همینجا هستیم تا ببینیم سال بعد چی پیــــشمیاد. تو فکرم زیاد میاد که خونه خودم و بفروشم و باهاش یه حرکتی بزنم ولی هنوز به تصمیم قطعینرسیدم ولی احتمالش خیلی زیاده.2 هفته پیش که رفته بودم فوتبال به خاطر یک خراشیدگی روی پام الکی الکی عفونت کرد طوری کهاز درد پام رو روی زمین می کشیدم و راه می رفتم البته با امپول و سرم و چرک خشک کن خوب شد اما گاهی کوچکترین مریضی ها چطور میتونه یک مشکل واسه بدن به وجود بیاره که اصلا انتظارش رونداریم.خواهرم هم چند روز پیش داشت تو پیاده رو میرفت که ناگهانی پاش خالی می کنه و میخوره زمین.دیگه واسه اونم تو بیمارستان دنبال عکس و دکتر بودیم که خداروشکر بخیر گذشته اما باید 3 ماه خونهاستراحت کنه تا استخونش جوش بخوره وگرنه باید پروتز بزاره.خلاصه این روزا یکم با داستان های غیرمنتظره داره میگذره که انشا... این اخریش هم بخیر بگذره.انشا... همیشه برای همگی سلامتی باشه که هیچ نعمتی بالاتر از سلامتی نیسخداروشکر روزهای کاری هم اروم میگذرن و از این شعبه ای که هستم حس خوبی دارم.بریم تا هفته ی بعد که ببینیم کجا میشه یه برنامه سفر ریخت زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 53 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 14:33